دلم برای همه تون تنگ شده بود؛کاش چیزی به جز قطعی اینترنت منو اینجا میکشوند،هفته پیش فیلم جوکر رو دیدم. دیشب دوباره فیلم جوکر رو دیدم وامروز صبح دوباره نگاش کردم  وبعد بهش حق دادم با یه تفنگ بقیه رو بکشه .

من تا هفته پیش حتی نمیدونستم چقدر میتونیم شبیه جوکر این داستان باشیم

من به معصومیتش در اوایل فیلم توجه نکردم وبعد از خودم نپرسیدم این همه خشونت نتیجه همون خشمی بود که هیچ وقت فرصت بروز پیدا نکرد

الان میتونم تک تک دیالوگ هاش رو احساس کنم

اونجا که میگفت( من حتی نمیدونستم وجود دارم )یعنی تا قبل کشتن اون سه نفر که میخواستن در حد مرگ بزننش ؛هیچ کس نمیاد در مورد یه دلقک که میخواد زندگی شرافتمدانه داشته باشه صحبت کنه؛هیچ کس در مورد قشر بدبخت حرف نمیزنه

انگار مثل سایه داری به زندگی نکبت بارت ادامه میدی.

یا یه دیالوگ دیگش:(وقتی یه فرد تنها و دیوانه رو تو جامعه داری و بعد طردش میکنی فکر میکنی قراره چه اتفاقی بیفته؟)

این همه خشونت جامعه کافیه تا یه نفرو دیوانه کنه؟این طور نیست

چند نفر ما حاضرن خودشونو جای بقیه بزارن. ما فقط دوست داریم بی تفاوت رد بشیم.

فیلم خوبی بود اگه تونستید نگاش کنید .

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بزرگترین فروشگاه بازی های PC و موبایل سراي غزل سيم خاردار کتابخانه عمومی شهدای پرندک خرید کفش و کتانی Clari سایت گنج یابی و دانلود کتاب های گنج یابی Jennifer فلزياب کبرا